آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

آوا

بازی 22

بیست و پنج ماهگی آوا: خوب فکر می کنم نیازی به توضیح نیست. با ماژیک cd، روی لگوهات نقاشی کردم. بعد لگوهارو از هم جدا کردم و ازت خواستم دوباره به هم وصلشون کنی  از این بازی خیلی خوشت اومد و مجبورم کردی روی همه لگوها برات نقاشی بکشم اینجا هم یه خانواده خوشبخت نقاشی کردیم. پدر و مادر و نی نی  بعد از اونجایی که شما خیلی علاقه مند شده بودی به موضوع و دست بردار نبودی، مجبور شدم از شخصیت های کتابهات کمک بگیرم برای نقاشی  کتاب حیوان های بامزه. آقا گاوه و خانم اردکه  و ...   تاریخ کلیه عکس ها : 1392/04/25 ...
25 تير 1392

جناب قلدر خانم

این روزها خیلی قلدر شدی. صدات رو کلفت می کنی. ابروهات رو تو هم گره می کنی و خودم، خودم می کنی.  معمولا مکالمه ات با یه نه کشیده شروع می شه و بعد ادامه می دی " خودم می رم، خودم می خونم. خودم می خورم، خودم می یارم و ..."  می گن اقتضای سن دو ساله هاست و طبیعی. در هر صورت، من که ناراضی نیستم. برعکس کلی لذت می برم. به نظرم خیلییییی بامزه می شی. گاهی اوقات هم که می بینم حسابی حس گرفتی و داری لذت می بری از قدرت نمایی کردنت. زل می زنم بهت و می خندم  نمی دونم چرا و به چه علت! ولی معمولا اخمت از هم باز می شه و در جوابم لبخند می زنی و اوضاع دوباره بر وفق مراد می شه  به نظرم خیلی دوست داشتنی تر شدی عسلم   ...
24 تير 1392

آوا و بابا 1

عزیز دل مامان، می خوام از بازی های بابا بنویسم برات  اگه فرصت و البته حوصله بازی کردن رو داشته باشه، بازیهای جالبی می کنه و حسابی مامان رو غافلگیر می کنه. اینم چند موردش ... بازی تلفظ: یه روز از کار برگشتم و دیدم داری با بابا بازی تلفظ می کنی. بابا یک کلمه رو می گفت و شما تکرارش می کردی. و اما کلماتی که بابا می گفت ، قسطنطنیه ، لوکزامبورگ ، نیویورک، سن پترزبورگ  و ... جالب اینجاست که شما هم تمام سعی ات رو می کردی که کلمات رو مثل بابا درست ادا کنی  خلاصه وقتی بهت و تعجبم فروکش کرد، تصمیم گرفتم از آب گل آلود ماهی بگیرم  این شد که گفتم:"آوا، قورباغه" و البته جواب مشخص بود، بدون معطلی گفتی:"بورقائه"...
24 تير 1392

بازی 20

بیست و چهار ماهگی آوا: دقیقا یادم نیست  ولی اگه اشتباه نکنم، از 18 ماهگی به بعد به این بازی علاقه مند شدی، مدل، کتاب و هر چیز دیگه ای که دستت می رسید رو پشت سر هم ردیف می کردی و بنای هوهو چی چی رو می گذاشتی، اخیرا از کتابهات بیشتر استفاده می کنی برای ساختن قطار و قطار بازی. اینم یه موردش ... ساخت قطارت که تموم شد،کمی بازی  کردی و بعد شروع کردی به جمع کردن کتابها و روی هم گذاشتنشون اینم برج کتاب دخترم  بعد همه کتابها رو پرت کردی هوا و دوباره ...  نقطه سر خط تاریخ کلیه عکس ها : 1392/04/05 ...
5 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد